بیست و دوم
دو روز تا نیمه راه
بیست و دوم را با تاخیر می نویسم
وقتی آدم روی خودش و کارهایش متمرکز میشود مزیت های زیادی دارد. یکی اینکه دست از شمردن عیب دیگران بر می دارد ثانیا با همه عیب و اشکالاتی که در خودش پیدا می کند کمتر می تواند دیگران را به خاطر اشکالاتشان سرزنش کند. سوما وقتی تصمیم می گیرد خودش را اصلاح کند مجبور است از خیلی از کارهای وقت تلف کن و باطل دست بردارد تا فرصت کافی برای تغییر خودش داشته باشد.
در راه انسان شدن باید از همه رفتارهای بد و ناپسند جدا شد چه رفتاری که ضرر به دیگران می زند و چه رفتاری که ضرر به خود می زند. عیبهای بزرگی مثل عصبانیت، پرحرفی، تنبلی و بی حوصلگی . مصرانه قصد دارم همه شان را اصلاح کنم و به هیچ وجه قصد ناامیدی، کوتاه آمدن و عقب نشینی ندارم. حالا خیلی چیزها یادگرفته ام . که می دانم حداقل چطور باید زد به دل میدان .
فعلا زده ام به دل تنبلی و چه به دل زدنی....
یعنی قرار گذاشته ام تا کاری را که از انجامش سرباز می زنم تمام نکنم از صندلی بلند نشوم. با مراقبه هر روزه حالا ذهنم کمتر در همه جا پرسه می زند و همین کمک می کند متمرکز باشم و وسط انجام کاری فرار نکنم. البته منظور من از تنبلی این نیست که دوست ندارم کاری را انجام بدهم نه بلکه من کلا ادم پشت گوش انداختنم. ایده مهمی دارم و توانایی انجامش را هم دارم اما تا شروع کنم سالها گذشته!! حالا دارم با همین مبارزه می کنم. از همین حالا ........
از الان که ساعت نه و ربع است تا ساعت نه و نیم وبلاگ را می نویسم . بعد تا ساعت ده یک کاری است که باید باید باید همین الان انجامش بدهم و تمامش می کنم. بعد باید برسم به کارهای روزمره تا ساعت دوازده و نیم و بعد از ناهار و نماز بی فوت وقت بروم سراغ کار اصلی دیگر ...